کد مطلب:298744 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

حضرت زهرا خود و پدر بزرگوارش و حضرت علی را معرفی می کند


ترجمه:


سپس حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: ای مردم بدانید، من فاطمه هستم و پدرم محمد صلی الله علیه و آله كه- درود خدا بر او و آلش باد- آنچه را كه نخست می گویم در آخر نیز همان را می گویم و آنچه را می گویم سخنی نادرست نیست و آنچه را كه انجام می دهم بر خلاف حق نیست، شما را پیامبری از خودتان آمد كه اگر سخنی و رنجی بر شما وارد می شد برای او ناگوار بود و در خیر رساندن به شما حرص می ورزید و با مومنان مهربان و رحیم بود. پس اگر او را بشناسید و به نسب وی رجوع كنید خواهید یافت كه او پدر من است، نه پدر زنان شما. و برادر پسر عموی من است نه مردان شما. [1] .

و چه بزرگوار و سعادتمند است، كسی كه به پیامبر نسبت داده شود.

سپس حضرت محمد رسالت خود را ابلاغ فرمود، در حالی كه مردم را آشكار از شك و كفر برحذر می نمود، و خود را از مذهب و مسلك مشركان مبرا دانست و بر بنیان و اساس مشركان تاخت و گلوگاهشان را فشرد و مردم را با برهان و استدلال و موعظه ی نیكو به راه پروردگارش فرا خواند و بتها را در هم شكست و سران جاهلیت (مشركین) را بر خاك مذلت نشاند، تا اینكه جمع آنان از هم پاشید و عقب نشینی كردند و شب جای خود را به صبح روشن داد و حق آشكار شد و پیشوای دین سخن آغاز نمود كه شیطانها خاموش شدند و جمع فرومایگان و منافقین هلاك و گره های كفر و شقاق از هم گشوده شد و همه ی شما


به كلمه ی توحید زبان گشود و در میان عده ای پاكدل و اهل تقوی بودید.

شرح مختصر:

حضرت زهرا علیهاالسلام پس از اینكه به تفصیل پیرامون توحید و فلسفه ی احكام و اصول اسلام سخن فرمود، كلام خویش را به سوی هدف اصلیش دفاع از ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام گرداند.

قیام حضرت زهرا علیهاالسلام علیه جریان فكری جاهلانه ای است كه سرسختانه از حكومت نامشروع ابوبكر حمایت می نمود. حضرت سعی دارد با برانگیختن عواطف و احساسات انسانی مردم و روشن كردن تفكر صحیح و منطقی در آنان این جریان فكری منفی را خنثی سازد.

حضرت زهرا علیهاالسلام برای جلب اعتماد مردم به رهبریت خویش در این مبارزه لازم دانست كه مقام و منزلت خویش را به انصار و مهاجر گوشزد كند، در حالیكه آنان به كرات از پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد فضایل فاطمه و تقربش در پیشگاه خداوند تبارك و تعالی- حدیثها شنیده بودند. به همین دلیل است كه می فرماید: ای مردم من فاطمه دختر پیامبر هستم كه با شما سخن می گویم و همواره سخنانم بر محور حق و راستی است، سپس علی علیه السلام را چنین معرفی می نماید: ای مردم، پیامبر، علی علیه السلام، پسر عموی مرا به برادری برگزید. قصد حضرت از بیان این سخن این بود كه به حضار بفهماند كه علی نه تنها با پیامبر پیوند نسبی دارد بلكه پیوند و هماهنگی عقیدتی، فكری و روحی نیز دارد. پس شایسته ترین فرد برای جانشینی پیامبر است.

ادامه ی خطبه:


«و كنتم علی شفا حفره من النار، مذقه الشارب و نهزه الطامع [2] و قبسه العجلان و موطی ء الاقدام تشربون الطرق و تقتاتون القد اذله خاسین (تخافون ان یتخطفكم الناس [3] ) من حولكم فانقذكم [4] الله تبارك و تعالی بابی محمد- صلی الله علیه و آله- بعد اللتیا و التی و بعد ان منی بهم الرجال و ذوبان العرب و مرده اهل الكتاب كلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله) [5] او نجم قرن للشیطان و فغرت فاغره من المشركین [6] قذف اخاه فی لهواتها فلا ینكفی حتی یطا جناحها [7] باخمصه و یخمد [8] لهبها بسیفه مكدودا فی ذات الله مجتهدا فی امر الله قریبا من رسول الله سیدا فی اولیاء الله مشمرا ناصحا مجدا كادحا لا تاخذه فی الله لومه لائم [9] و انتم فی رفاهیه من العیش و ادعون فاكهون آمنون [10] تتربصون بنا الدوائر و تتوكفون الاخبار و تنكصون عند النزال و تفرون من القتال...» [11] .



[1] ر. ك سيره ابن هشام ترجمه: اسحاق همداني، جلد اول ص 458، در اين صفحه آمده است: محمد بن اسحاق گويد چون پيامبر به مدينه آمد اصحاب خود از مهاجر و انصار را برادري داد و فرمود «تا خو في الله اخوين اخوين» يعني هر يكي با ديگري برادري گيريد پس خود، دست در دست علي عليه السلام نهاد و فرمود اين برادر من است، پس پيامبر صلي الله عليه و آله كه سرور پيامبران و مهتر عالميان بود با اميرالمؤمنين برادري گرفت.

[2] در شرح ابن ابي الحديد چنين آمده است: «نهزه الطامع و مذقها الشارب».

[3] قرآن مجيد سوره انفال آيه 26.

[4] در شرح ابن ابي الحديد «حتي انقذكم» آمده است.

[5] قرآن مجيد سوره مائده آيه 64.

[6] در شرح ابن ابي الحديد، «من المشركين» ذكر نشده است.

[7] در شرح ابن ابي الحديد، به جاي «جناها» «صماحها» ذكر شده است.

[8] در شرح ابن ابي الحديد، به جاي «يخمد» «يطفي عاديه» ذكر شده است و بعد از آن «لهيبها بسفه» نوشته است او قالت: يخمد لهبها بحده».

[9] در شرح ابن ابي الحديد از «مجتهدا في امر الله» تا «لومه لائم» ذكر نشده است.

[10] در شرح ابن ابي الحديد چنين آمده است: «و انتم في رفاهيه فاكهون آمنون و ادعون».

[11] در شرح ابن ابي الحديد از «تتربصون بنا الدوائر» تا «من القتال» ذكر نشده است.